ادونا الن
شخصیت : خاکستری ( نه منفی ، نه مثبت )
اخلاق : مهربان ولی قاتل خلافکارن . دوست انا
نامزد یا همسر : ندارد
ملیت : یک جنگلی ( نولتردا ) با قدرت باد و هوا
خب السا جان این از بیوگرافی من . این ادونا خیلی به ادونا فروزن شباهت داره ولی این یکی دیگس .
سلام:)
من میخوام یک داستان بنویسم به نام قلب یخزده ی من:)
پوستر:
بیوگرافی داستان:
نام:فهمیدین دیگه:/
تعداد قسمت:10 تا 12
تعداد فصل:2
تعداد قسمت های هر فصل:5 یا 6
حال برای بیوگرافی شخصیت ها بپرید ادامه
خب امروز برای اموزش یه نویسندگی خوب اومدم ، در واقع برای بهتر شدن قلمتون ( وجی : نیس واس خودت خیلی خوبه . / من : خیلیم خوبه فقط یکم گشادیم میاد پارت بعد داستانم رو بدم . / وجی : از خود راضی مغرور / من : دیوانه و ... تا منو این شلغم دعوا میکنیم شما برید ادامه )
۱- سعی کنید ادبی بنویسید . البته ؛ معنی ادبی فقـط این نیس که بنویسید: ( را ، می خواهم ، می شود ، در و ... ) باید نکات ادبی توش رعایت بشه ـ مثل این جمله ( نوع درست ✅ نوع غلط ❎ )
❎ آنا در را باز می کند و میبیند که السا دارد عسل می خورد ، السا می گوید : سلام آنا ، بیا از این عسل بخور . ولی انا فورا میرود و السا را بغل میکند .
✅ آنا ، بعد از باز کردن در ، السا را در حال عسل خوردن میبیند . السا به او تعارف میزند : سلام آنا . بیا از این عسل بخور . اما انا بدون معطلی ، السا را در اغوش گرم خود جای میدهد .
دیدید ؛ معنی جمله یکی بود اما مدل نوشتن فرق داشت . و اینکه بهتره ما گفتگو ها رو به زبان گفتاری امروزی بنویسیم و فقط اتفاقات رو به زبان نوشتاری . اما خب اگه همش رو هم نوشتاری یا گفتاری بنویسیم اشکال نداره اینکه داستانمون خوب باشه مهمتره .
۲- کپی نکنید ـولی الهام گرفتن اشکال نداره . اما کپی برداری خیلی چیز بدیه و بهتره با قوه تخیل خودتون داستانو پیش ببرید .
کپی هم فقط کپی و پیست کردن متن نیست . همین که میاید روال داستان رو عین یه داستان دیگه پیش میبرید ، یا جمله هاشو کپی میکنید ، میشه کپی .
۳ - جای حساس پارت یا کتاب اول رو قطع کنید تا بقیه منتظر و مشتاق داستانتون باشن .
۴- نکته سوم رو انجام بدید اما تند تند پارت بدید . در واقع خودم اصلا تو این موضوع خوب نیستم اما داستان های بقیه رو دیدم ، وقتی تند تند پارت میدن طرفداراش بیشتر میشن .
۵- سعی کنید طولانی بنویسید . نمیخواد اندازه چهار صفحه کامل a4 پارت بدید ، چون هم خودتون خسته میشید هم ممکنه بقیه خسته بشن و یا زود داستانتو تمام بشه . اما خیلی هم کوتاه ندید . متوسط رو به بلند ( چی گفتم 
)
۶- از ژانر و شیپی بدید که بیشتر طرفدار داره ـ مثل ادرینت یا مریکت 
۷- به نظر بقیه خیلی توجه نکنید . نه اینکه اصلا توجه نکنید ، منظورم اینکه یه نفر اومد گفت داستانت خیلی مزخرفه زود به دل نگیرید . اما خب از ایده و علایق بقیه هم استفاده کنید .
۸- نمیخواد همون اول بهترین باشید ، ادما کم کم پیشرفت میکنن .
۹- با ملایمت با طرفدارای داستانتون و حتی هیترهاش رفتار کنید . این باعث پیدا کردن دوست برای خودتون و طرفدار برای داستان میشه .
۱۰ - خیلی منحرفی و .... نکنید .ممکنه بعضی ها داستان رو نامناسب برای خودشون و بچه هاشون بدونن و طرفداراتون کم بشن . و یا اینکه حال بقیه بهم بخوره . اما بیجنبه هم نباشید طوری که حتی بوس یا یه بغل رو بد بدونین .
۱۱- به کسی یا چیزی تو داستان توهین نکنید . شوخی خوبه اما به بهانه شوخی ، مسخره یا توهین نکنید.
۱۲ - داستانو خیلی تخیلی یا به اصلاح غیر قابل باور نکنید . استفاده از تخیل خیلی خوبه اما مثلا الان مد شده ، طرف بدون هیچ دلیل یا منطقی وارد کارتون میشه و میره مادر پدرو قیافش رو انتخاب میکنه . نمیگم از این داستانا ی گروهی یا تکی تو کارتونا ننویسید ، اما رعایت کنید . کاری کنید با عقل جور در بیاد . مثلا بگید چرا شما وارد این اتفاق شدید ، و اینکه اینقدر خودتون عالی و بی دردسر نکنید . چون داستان بدون هیجان یا عشق معنی نداره .
خب دوستان امیدوارم بدردتون بخوره و ازش استفاده کنید . کپی = مرگ
ههه ههه ههه
حالا تعوری ها
این نظریه از حیث ساختار، یک جور نظریه‌ی هندی است؛ یعنی همان‌جایی که هر یارویی با هر یاروی دیگر خواهر و برادر از آب در‌می‌آیند و برادر مورد نظر در هرکدام زوج‌ها اول فیلم تیر می‌خورد و و آخرش می‌میرد. صرف‌نطر از مورد اخیر، به همان ترتیب تارزان از یک سال قبل از قرن بیست و یکم با آنا و السای پانزده‌سال بعد خویشاوندی بسیار نزدیک‌تر از تاریخ خلقتشان دارد. جریان چیست؟ مگر پدر و مادر آنا و السا کشتی‌شان و نتیجتا کشتی‌هایشان غرق نشده‌بود؟ عرض کنیم که نخیر. دستکاری کوچکی در روایت Frozen وجود دارد، مبنی بر تولد تارزان روی کشتی مذکور و متعاقبا نجات سه‌نفرشان؛ چرخیدن و چرخیدن و چرخیدن تا بقدر کافی از آب‌های اسکاندیناوی و آنچه Frozen برایمان تعریف میکند دور شوند و برسند به جنگلی که تارزان توی آن از درخت‌ها آویزان شود و پدر و مادرش این‌بار، جدی جدی لقمه‌ی چپ پلنگ شوند و تارزان بشود برادر کوچولوی آنا و السا.
عجیبا غریبا
حالا یه عکس خفن
(اسم خاصی براش پیدا نکردم:\)
شد ابر پست
فعلا بای
:)
:)
برو دیگه:\
سلام
نویسنده ی جدیدم
اسمم ماریا ست ولی بهم میگن السا یا اما
عاشق فروزنم
بیوگرافی طنزم:
بنام خدا ↜ دخمل↝هسدم
ﺗﻮ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ب ﺩﻧﯿﺎ ﺍﻭﻣﺪﻡ :)
ﺍﺯ ﺑﭽﮕﯽ ﺑﺰﺭﮒ ﺷﺪﻡ ×_×
ﺗﻮ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﮐﻮﺩﮐﯿﻢ ﺑﭽﻪ ﺑﻮﺩﻡ :/
خوراکیه مورد علاقم غذاست :|
ﺑﺎ ﺭﻓﯿﻘﺎﻡ ﺩﻭﺳﺖ ﺷﺪﻡ # - #
ﺷﺒﺎ ک ﻣﯿﺨﻮﺍﺑﻢ ﺧﻮﺍﺏ ﻣﯿﺒﯿﻨﻢ \"_\"
صبحام وقتی پا میشم بیدار میشم »_«
من یه همچین آدمیم خدا حفظم کنه^_^
Every inch of me is trembling
But not from the cold
Something is familiar
Like a dream I can reach but not quite hold
I can sense you there
Like a friend I've always known
I'm arriving
And it feels like I am home
I have always been a fortress
Cold secrets deep inside
You have secrets, too
But you don't have to hide
Show yourself
I'm dying to meet you
Show yourself
It's your turn
Are you the one I've been looking for
All of my life?
Show yourself
I'm ready to learn
Ah ah ah ah
Ah ah ah ah ah
I've never felt so certain
All my life I've been torn
But I'm here for a reason
Could it be the reason I was born?
I have always been so different
Normal rules did not apply
Is this the day?
Are you the way
I finally find out why?
Show yourself
I'm no longer trembling
Here I am
I've come so far
You are the answer I've waited for
All of my life
Oh, show yourself
Let me see who you are
Come to me now
Open your door
Don't make me wait
One moment more
Oh, come to me now
Open your door
Don't make me wait
One moment more
Where the north wind meets the sea
Ah ah ah ah
There's a river
Ah ah ah ah
Full of memory
Come, my darling, homeward bound
I am found
Show yourself
Step into your power
Throw yourself
Into something new
You are the one you've been waiting for
All of my life
All of your life
Oh, show yourself
Ah ah ah
Ah ah ah
Ah ah ah
سلام امروز چند تا فکت و دانستنی از فروزن براتون اوردم . برای دیدن روی ادامه مطلب کلیک کن.
من خودم میگم انا . نظر شما چیه ؟ اگه خواستید با دلیل بگید .
فروردین : ادونا 👸
اردیبهشت : اگنار 👑
خرداد : ادرین 🐾
تیر : لایلا 😎
مرداد : السا ❄
شهریور : کریستف 👨
مهر : گابریل ⚡
ابان : مرینت 🐞
اذر : کاگامی🐜
دی : آنا❤💖
بهمن : جولیکا 💄
اسفند : لوکا 🎸🎶
اگه لایلا یا کاگامی شدید ببخشید چون این فقط سرگرمیه . 
من خودم آنا شدم .
تو کامنتا بگید چه شدید . فعلا
حتما این داستانو بخونین چون زیباس
( نکته : داستان مال من نیست )
خیلی خب برید ادامه مطلب
برو ادامه مطلب
